مبارزه اسلام با خرافات، پیامدها و راه پیشگیری آن (بخش دوم)
خرافه و خرافه گرایی از دیرباز در هر جامعه ای وجود داشته است، ولی شیوع و رواج آن در بین جوامع مختلف، فرق می کند. خرافه گرایی امری موهوم و زاییده جهل است و تا زمانی که علم مطلق نصیب بشر نگردد، انسان ها پیوسته گرفتار اوهام و اباطیل خواهند بود. ما در این مطلب به بیان راهکارهایی برای پیشگیری از خرافات پرداخته ایم.
از مهم ترین راهکارهای عملی برای پیشگیری از خرافات، توجه به قرآن کریم و تعالیم آن است.
راهکارهایی برای پیشگیری از خرافات
1ـ وجود رهبران دینی و پیروی از آنها
یکی از حکمت های وجود رهبران دینی و معصوم، پاسداری از دین و آیین خداست. امیرمؤمنان، علی«ع» در کلامی نورانی و کوتاه، لزوم وجود رهبران الهی در هر عصر و زمان را بیان فرموده اند: «زمین هیچ گاه از قیام کننده با حجت و دلیل، خواه ظاهر و آشکار باشد یا مخفی و پنهان. خالی نمی ماند تا دلایل و اسناد روشن الهی ضایع نگردند و به فراموشی نگرایند».(1)
با گذشت زمان و آمیختن سلیقه ها و افکار شخصی و خرافات به مسائل مذهبی و گرایش های مختلف به سوی برنامه های ظاهر فریب مکتب های انحرافی و دراز شدن دست مفسده جویان به سوی مفاهیم آسمانی، اصالت پاره ای از این قوانین از دست می رود و دستخوش تغییرات زیان بخشی می گردند، بنابراین آیا ضروری نیست که در میان جمع مسلمانان کسانی باشند که مفاهیم فناناپذیر تعالیم اسلامی را در شکل اصلی اش حفظ کنند و برای آیندگان نگه دارند؟
بدیهی است که دیگر وحی آسمانی بر کسی نازل نمی شود، زیرا با خاتمیت دین اسلام، باب وحی تشریعی برای همیشه بسته شده است، پس آیین اصیل چگونه باید حفظ و جلوی تحریفات و تغییرات و خرافات گرفته شود و این آیین برای نسل های آینده محفوظ بماند؟ آیا جز این است که باید این رشته به وسیلۀ یک پیشوای معصوم، خواه آشکار و مشهور باشد یا پنهان و ناشناس ادامه یابد؟
بنابراین راه ورود و دسترسی به حقایق، راه کسانی است که خداوند سبحان آنها را وسیلۀ فیوضات و باب علم خویش قرارداده است که همان پیامبر اسلام«ص» و ائمۀ طاهرین«ع» هستند، نه خرافات و بدعت هایی که ساخته و پرداختۀ بشر عادی است. خداوند متعال در قرآن می فرماید: «ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعِقابِ؛(2) و شما آنچه را که رسول حق دستور می دهد بگیرید و هر چه را که نهی می کند واگذارید و از خدا بترسید که عقاب خدا بسیار سخت است ». پیروی کامل از تعالیم حیات بخش رهبران آسمانی، ضامن محفوظ ماندن از ظلمات خرافات و انحرافات است.
با گذشت زمان و آمیختن سلیقه ها و افکار شخصی و خرافات به مسائل مذهبی و گرایش های مختلف به سوی برنامه های ظاهر فریب مکتب های انحرافی و دراز شدن دست مفسده جویان به سوی مفاهیم آسمانی، اصالت پاره ای از این قوانین از دست می رود و دستخوش تغییرات زیان بخشی می گردند، بنابراین آیا ضروری نیست که در میان جمع مسلمانان کسانی باشند که مفاهیم فناناپذیر تعالیم اسلامی را در شکل اصلی اش حفظ کنند و برای آیندگان نگه دارند؟
بدیهی است که دیگر وحی آسمانی بر کسی نازل نمی شود، زیرا با خاتمیت دین اسلام، باب وحی تشریعی برای همیشه بسته شده است، پس آیین اصیل چگونه باید حفظ و جلوی تحریفات و تغییرات و خرافات گرفته شود و این آیین برای نسل های آینده محفوظ بماند؟ آیا جز این است که باید این رشته به وسیلۀ یک پیشوای معصوم، خواه آشکار و مشهور باشد یا پنهان و ناشناس ادامه یابد؟
بنابراین راه ورود و دسترسی به حقایق، راه کسانی است که خداوند سبحان آنها را وسیلۀ فیوضات و باب علم خویش قرارداده است که همان پیامبر اسلام«ص» و ائمۀ طاهرین«ع» هستند، نه خرافات و بدعت هایی که ساخته و پرداختۀ بشر عادی است. خداوند متعال در قرآن می فرماید: «ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعِقابِ؛(2) و شما آنچه را که رسول حق دستور می دهد بگیرید و هر چه را که نهی می کند واگذارید و از خدا بترسید که عقاب خدا بسیار سخت است ». پیروی کامل از تعالیم حیات بخش رهبران آسمانی، ضامن محفوظ ماندن از ظلمات خرافات و انحرافات است.
2ـ توجه به قرآن و تعالیم آن
از مهم ترین راهکارهای عملی برای پیشگیری از خرافات، توجه به قرآن کریم و تعالیم آن است. قرآن کریم با ارائه تصویری صحیح از خداوند متعال و تنزیه ذات مقدسش از هرگونه شائبه جسمانیت و صفات نقص و همچنین پیراستن دامن پاک انبیا و اولیای خدا «ع» از هرگونه آلودگی های بشری و نسبت های ناروا نقش مهمی در دور نگهداشتن اذهان و افکار از هرگونه عقیدۀ خرافی و انحرافی ایفا می کند.
قسمت بسیار مهمی از قرآن کریم به صورت سرگذشت اقوام پیشین و داستان های گذشتگان بیان شده است. این کتاب تربیتی و انسان ساز، تاریخ، داستان و حکمت هائی دارد که بخشی از آنها نمونه هایی از تاریخ اصیل و خالی از خرافات و دروغ پردازی ها و تملق ها و ثناخوانی ها و تحریف ها و مسخ هاست. خداوند پس از بیان داستان مباهله می فرماید: «إِنَّ هذا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقّ؛ این داستان به حقیقت سخن حق است».(3) و بعد از بیان گوشه ای از زندگی حضرت عیسی«ع» می فرماید: «الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ؛ سخن حق همان است که از جانب خدا به تو رسید».(4)
داستان های قرآنی متضمن واقعی هائی هستند که در جهان پدید آمده اند و نه خیال پردازی و لذا قرآن برای پی بردن به حقایق زندگی انبیا و زندگی پیراسته از خرافات منبع معتبری است. علاوه بر این دعوت قرآن کریم به تفکر و اندیشیدن پیرامون قصص انبیاء و سایر حقایق عالم هستی، گام مهمی در پیشگیری از خرافات است. خداوند در آیه دیگری می فرماید: «فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ؛ این داستان ها را به خلق بگو شاید بیندیشند و بیدار شوند».(5)
قسمت بسیار مهمی از قرآن کریم به صورت سرگذشت اقوام پیشین و داستان های گذشتگان بیان شده است. این کتاب تربیتی و انسان ساز، تاریخ، داستان و حکمت هائی دارد که بخشی از آنها نمونه هایی از تاریخ اصیل و خالی از خرافات و دروغ پردازی ها و تملق ها و ثناخوانی ها و تحریف ها و مسخ هاست. خداوند پس از بیان داستان مباهله می فرماید: «إِنَّ هذا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقّ؛ این داستان به حقیقت سخن حق است».(3) و بعد از بیان گوشه ای از زندگی حضرت عیسی«ع» می فرماید: «الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ؛ سخن حق همان است که از جانب خدا به تو رسید».(4)
داستان های قرآنی متضمن واقعی هائی هستند که در جهان پدید آمده اند و نه خیال پردازی و لذا قرآن برای پی بردن به حقایق زندگی انبیا و زندگی پیراسته از خرافات منبع معتبری است. علاوه بر این دعوت قرآن کریم به تفکر و اندیشیدن پیرامون قصص انبیاء و سایر حقایق عالم هستی، گام مهمی در پیشگیری از خرافات است. خداوند در آیه دیگری می فرماید: «فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ؛ این داستان ها را به خلق بگو شاید بیندیشند و بیدار شوند».(5)
3ـ وظیفه دینی علمای اسلام در برابر خرافات و بدعت ها از نظر قرآن
قرآن در چندین موضع، بیان حقیقت را وظیفة اصلی علمای ادیان می داند و آنان را برای ترک این فریضه مورد عتاب شدید قرار می دهد: «لَوْ لا یَنْهاهُمُ الرَّبّانِیُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما کانُوا یَصْنَعُونَ».(6) دقت در کلمه یصنعون و کاربرد ویژه ای که در مقابل یعملون دارد (در صنع، حذاقت هست)، ما را بیشتر به اهمیت این مسئله واقف می سازد. قرآن می خواهد بگوید این گونه علما می خواهند با حیله از زیر بار مسئولیت خود شانه خالی کنند.
قرآن کتمان حقیقت علمای ادیان را سرزنش می کند و بیان حقیقت را به عنوان یک عهد ازلی، برای آنان می داند: «وَ إِذْ أَخَذَ اللّهُ مِیثاقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنّاسِ وَ لا تَکْتُمُونَهُ؛(7) خدا از آنان که کتاب آسمانی به آنها داده شد پیمان گرفت که حقایق را برای مردم بیان کنند و کتمان نکنند!»، «إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدی مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنّاهُ لِلنّاسِ فِی الْکِتابِ أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللاّعِنُونَ؛(8) خدا و تمام جن وانس و ملک، آن گروه از اهل کتابی را که آیات واضحی را که برای راهنمایی خلق فرستادیم کتمان و پنهان کردند، لعن می کنند.»
و در جایی دیگر آن را شدیدترین ظلم فرهنگی می نامد: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللّهِ وَ مَا اللّهُ به غافل عَمّا تَعْمَلُونَ؛(9) کیست ستمکارتر از آنکه شهادت خدا در باره این انبیاء (یا گواهی خدا به رسالت محمد«ص») را کتمان کند و خدا از آنچه می کنید غافل نیست.»
قرآن کتمان حقیقت علمای ادیان را سرزنش می کند و بیان حقیقت را به عنوان یک عهد ازلی، برای آنان می داند: «وَ إِذْ أَخَذَ اللّهُ مِیثاقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنّاسِ وَ لا تَکْتُمُونَهُ؛(7) خدا از آنان که کتاب آسمانی به آنها داده شد پیمان گرفت که حقایق را برای مردم بیان کنند و کتمان نکنند!»، «إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدی مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنّاهُ لِلنّاسِ فِی الْکِتابِ أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللاّعِنُونَ؛(8) خدا و تمام جن وانس و ملک، آن گروه از اهل کتابی را که آیات واضحی را که برای راهنمایی خلق فرستادیم کتمان و پنهان کردند، لعن می کنند.»
و در جایی دیگر آن را شدیدترین ظلم فرهنگی می نامد: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللّهِ وَ مَا اللّهُ به غافل عَمّا تَعْمَلُونَ؛(9) کیست ستمکارتر از آنکه شهادت خدا در باره این انبیاء (یا گواهی خدا به رسالت محمد«ص») را کتمان کند و خدا از آنچه می کنید غافل نیست.»
نتیجه گیری
خرافه و خرافه گرایی از دیرباز در هر جامعه ای وجود داشته است، ولی شیوع و رواج آن در بین جوامع مختلف، فرق می کند. خرافه گرایی امری موهوم و زاییده جهل است و تا زمانی که علم مطلق نصیب بشر نگردد، انسان ها پیوسته گرفتار اوهام و اباطیل خواهند بود. متأسفانه بخشی از خرافه ها با نیت خاصی از کشور های غربی به کشور ما منتقل شده اند که کارکرد سیاسی دارند. مسئولان فرهنگی باید در این زمینه هوشیار باشند و به موقع این توطئه ها را خنثی کنند. خرافه از مظاهر فساد است و لذا باید با آن مبارزه کرد و به اصلاح آن پرداخت. خرافه بیماری ای است که بر تن جامعه عارض می شود و مصلح، طبیبی است که به معالجه بیماری می پردازد.
در این راستا دستگاه های فرهنگی کشور و مراکز آموزشی جامعه و حوزه های علمیه وظیفه دارند که اولاً خرافه ها را از دین بزدایند و دین حقیقی را در معرض دید و فکر مخاطبان خود قرار دهند و ثانیاً با بهره گیری از الزامات جدید، تصویری را از دین ارائه دهند که در مقابل گزاره های نوین، صامت و ساکت نباشد. این دو مهم البته نیازمند جهد فراوان است.
بنابراین لزوم مبارزه با خرافه گرایی در روزگار ما اصلی تردید ناپذیر است. در این مسیر ابتدا باید معنای خرافه را به درستی شناخت و در عین حال در مسیر نفی خرافه، کرامات، امور خارق العاده غیبی و معنویت گرایی را نفی نکرد. البته این مسئله لزوم حذف خرافات از جامعه را نفی نمی کند و لذا تمام نهادهای فرهنگی و آموزشی کشور برای ریشه کن کردن خرافات در دین رسالت عظیمی را بر دوش دارند و کوتاهی در این زمینه قطعاً خسارات جبران ناپذیری را به اجتماع و دین وارد خواهد ساخت.
پی نوشت :
1ـ محمدی ری شهری، میزان الحکمه، 1379، ج ۱، ص ۱۶۷.
2ـ سوره حشر، 7.
3ـ سوره آل عمران، 62.
4ـ همان، 60.
5ـ سوره اعراف، 176.
6ـ سوره مائده، 63.
7ـ سوره آل عمران، 187.
8ـ سوره بقره، 159.
9ـ سوره بقره، 140.
منبع : دکتر مرضیه مختاری پور
در این راستا دستگاه های فرهنگی کشور و مراکز آموزشی جامعه و حوزه های علمیه وظیفه دارند که اولاً خرافه ها را از دین بزدایند و دین حقیقی را در معرض دید و فکر مخاطبان خود قرار دهند و ثانیاً با بهره گیری از الزامات جدید، تصویری را از دین ارائه دهند که در مقابل گزاره های نوین، صامت و ساکت نباشد. این دو مهم البته نیازمند جهد فراوان است.
بنابراین لزوم مبارزه با خرافه گرایی در روزگار ما اصلی تردید ناپذیر است. در این مسیر ابتدا باید معنای خرافه را به درستی شناخت و در عین حال در مسیر نفی خرافه، کرامات، امور خارق العاده غیبی و معنویت گرایی را نفی نکرد. البته این مسئله لزوم حذف خرافات از جامعه را نفی نمی کند و لذا تمام نهادهای فرهنگی و آموزشی کشور برای ریشه کن کردن خرافات در دین رسالت عظیمی را بر دوش دارند و کوتاهی در این زمینه قطعاً خسارات جبران ناپذیری را به اجتماع و دین وارد خواهد ساخت.
پی نوشت :
1ـ محمدی ری شهری، میزان الحکمه، 1379، ج ۱، ص ۱۶۷.
2ـ سوره حشر، 7.
3ـ سوره آل عمران، 62.
4ـ همان، 60.
5ـ سوره اعراف، 176.
6ـ سوره مائده، 63.
7ـ سوره آل عمران، 187.
8ـ سوره بقره، 159.
9ـ سوره بقره، 140.
منبع : دکتر مرضیه مختاری پور
سبک زندگی مرتبط
تازه های سبک زندگی
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}